• وبلاگ : بهانه
  • يادداشت : سلام بر مجنون هاي وادي جنون
  • نظرات : 1 خصوصي ، 21 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    سلام
    اميد وارم پيروز و سرافراز باشيد
    ****************
    با مطلب انگشت و انگشتر به روزم و منتظر شما
    ****************
    الهي شهيد شي

    سلام

    ممنون كه سر زديد و نظر داديد . وبلاگ خوبي داريد .

    سلام.
    اپم بيا

    يک شبي مجنون نمازش راشکست

    بي وضو در کوچه ليلا نشست

    عشق آن شب مست مستش کرده بود

    فارغ از جام الستش کرده بود

    سجده اي زد برلب درگاه او

    پر زليلا شد دل پر آه او

    گفت يارب از چه خوارم کرده اي

    بر صليب عشق دارم کرده اي

    جام ليلا را به دستم داده اي

    وندر اين بازي شکستم داده اي

    نشتر عشقش به جانم مي زني

    دردم از ليلاست آنم مي زني

    خسته ام زين عشق، دل خونم مکن

    من که مجنونم تو مجنونم مکن

    مرد اين بازيچه ديگر نيستم

    اين تو و ليلاي تو ... من نيستم

    گفت: اي ديوانه ليلايت منم

    در رگ پيدا و پنهانت منم

    سال ها با جور ليلا ساختي

    من کنارت بودم و نشناختي

    عشق ليلا در دلت انداختم

    صد قمار عشق يک جا باختم

    کردمت آوارهء صحرا نشد

    گفتم عاقل مي شوي اما نشد

    دوست داشتن هميشه گفتن نيست / گاه سكوت است و گاه نگاه و اين درد است كه گاهي از نگاه يكديگر نمي فهميم كه چقدر محتاج به هم هستيم .
    سلام خوشحال ميشم به من هم سر بزني
    + زيبا 

    تازه باران را تمام کرده بودم
    که تمام رنگين کمانم را
    باد برد

    بر پشت بام
    يک ابر از چند بالاتر
    با بنفش مي باريد

    حالا بالاي هفت آن طرف تر
    باران
    به قرمز مي زند.

    + زيبا 
    + زيبا 
    از اول هم
    روي پاهاي خودش ايستاد
    آنقدر يادش نيامد
    که ديگري آمد و
    نشست جاي کسي
    که جايش هميشه خالي بود
    بعد جاي من
    چه فکر هاي دور و درازي
    که جا خوش نکرد:
    اينکه کسي, در چهره ي تو دست ببرد
    تو را از دست بدهد
    اينکه کسي
    ............
    بعد پچ پچي از راه رسيد
    -: خواب که بوديد
    دنيا را آب نمي برد؟
    آن وقت
    با آب
    خودش را به تاب زد
    تا فکرهاي در سرش
    از همان راهي که آمده بود
    بعد, بي آنکه حتا
    آبي از آب تکان بخورد
    دنيايي را خواب برد.
    + زيبا 
    + زيبا 
    + زيبا 
    + زيبا 
       1   2      >